ناز ترمهناز ترمه، تا این لحظه: 9 سال و 3 ماه و 28 روز سن داره

ترمه دختر ابریشمی

خرید تخت و کمد

پرَِنسس زیبای ما ..... سلام .... دخترکم امروز روز قشنگی بود ....چون روز خرید کردن برای شما بود . بابایی زحمت کشید رفت دنبال مامانی و با هم اومدن شرکت دنبال من ....نمیدونی با چه ترافیکی مواجه شده بودن و مامانی کلی دلش برای ما سوخته بود که هر روز این مسیر و میریم و میایم و کلاااا دیگه خودش فهمید که چرا ما کمتر بهشون سر می زنیم و کمتر از دست ما دلخور میشه .... خلاصه ساعت 7 شب رسیدیم حسن آباد و خاله فاطمه هم که زودتر رسیده بود به ما ملحق شد . تقریباااا من و بابایی همه فروشگاه های معروف رو رفته بودیم مثل : نی نی سالن ، کپل پا ، ساحل چوب ، آپادانا و خیلی های دیگه !! دوست داشتیم یک تخت و کمدی برات بگیریم که ساده باشه و شلوغ نب...
31 شهريور 1393

سونوگرافی هفته 22

خورشید زندگی ام ، رنگین کمانم ... سلام ... امروز 22 هفته و 2 روز از با هم بودنمان می گذره و من هر روز بیشتر از قبل بهت وابسته میشم و احساس می کنم زمان هم به سرعت داره می گذره تا تو رو زودتر به آغوش بکشم ....لحظه دیدار تو برام مثل یه خوابه و آرزوشو دارم عزیزکم ....ولی الان که تو دلم هستی و بیشتر دوست دارم چون از هر نظر بهم نزدیک تریم و هیچ مانعی بین ما وجود نداره دخترکم .... ولی بهرحال یک روز زمستونی ،تو هم باید فرشته زمینی بشی ای فرشته آسمونی من .... امروز وقت سونوگرافی داشتم و بابایی هم که خیلی دلش برای دخملش تنگ شده بود باهامون اومد ....شیطونکم این لحظه های دیدار تو شیرین ترین لحظات زندگیمه و تصاویرش فراموش نشدنی ....تصویر یک ...
28 شهريور 1393

اولین حرکت های نی نی تو دلی

جوجه طلایی من ..... سلام ... دلم می خواد هر روز برایت بنویسم ولی خستگی فرصت نمی دهد نازنین دخترم .... وارد ششمین ماهِ با تو بودن شدم  و خداروشکر می کنم که همواره با مَنی ....با من نَفش می کشی و معجزه پروردگار همراه من است .... عزیز دلم ، تکان های تو رو حس می کنم و از این بابت حس جالب انگیزی دارم ، یه حس خوب و غریب که باهاش آشنا نیستم ولی بهرحال این حس و دوست دارم چون احساس می کنم خداوند بیش از هر زمان دیگری به من نزدیک است و دستان اوست که بطن مرا نوازش می کند..... دختر قشنگم در تمام این مدت کلی وسایل خوشگل برات خریدیم و بابایی کلی باهاشون ذوق می کنه و میشینه نگاهشون می کنه و خلاصه باهاش داستانها دارم ... خاله فاطمه و ...
25 شهريور 1393

اتفاقات خوب و بد این روزهااا

همسفر این روزهای من ... سلام .... در این مدت زمان زیادی که برایت ننوشتم اتفاقات زیادی برامون افتاد و من سخت و آسان درگیرشان بودم . برگشتن به کار و فعالیت اجتماعی از یک طرف ، استرس های این دوران و خستگی های روزمره از طرفی دیگر ....و بستری شدنم در بیمارستان ، همه دست به دست هم دادند تا کمتر بتونم برات بنویسم . دخترکم ، مجبور شدم بخاطر مراقبت از تو ، به دستور دکتر خمسه و بدخش در بیمارستان بستری باشم تا همه چی تحت کنترل باشه ...آخه مامانت دیابت بارداری گرفته و این می تونست برای شما خطرناک باشه . باز خدا رو شاکرم که زود متوجه شدیم و با تزریق انسولین همه چی تحت کنترله ... عزیزکم ، روزهای بیمارستان سخت و کسالت آور بود ولی عشق به تو به م...
18 شهريور 1393

نی نی تو دلی من یک " پرنسس " زیباست

مهربان خدای خوب من بخاطر آرامشی که ارزانیم داشتی از تو ممنونم بخاطر خانواده خوبم از تو ممنونم بخاطر زندگی جدیدم از تو ممنونم مهربان خدای خوب ِ من بخاطر بخشایش هدیه زیبا " زندگی" ام " دخترم " از تو ممنونم عزیز دل مادر نمی دانم به چه نامی توصیفت کنم ؟ خورشید زندگیم ، رنگین کمانم ، لبخند زندگی ام !! هر چه تو را وصف کنم زیباست چون ذات تو زیباست . ذات تو از آن خداست پس خوب و قشنگی .... کوچولوی مامان الان که میدونیم یک " پرنسس " زیبا هستی خیلی خوشحالیم و تمام آمال و آرزومون شده سلامتی تو ..... عزیز دل مادر وقتی خبر دخمل بودنت و به طور یقین با سونوگرافی هفته 17 فهمیدم ...
8 شهريور 1393
1